۱۳۹۰ خرداد ۴, چهارشنبه

25اردیبهشت، اثبات پویا بودن دانشگاه


جدال میان دانشگاه و حاکمیت ازسویی و جدال میان دانشگاه و جامعه از سوی دیگر، بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران را به خود اختصاص داده است. اما جدال دانشگاه و حاکمیت جلوه برجسته تری داشته و در بیشتر دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی ایران دانشگاه یا بازیگری فعال یا خالق بازیگران فعالی بوده که تعین بخش مکانیسم های گوناگون سیاسی و اجتماعی نیز بوده اند. دانشگاه بنا به ماهیتی که دارد مکانی است که همراه با پرورش تفکرات انتقادی و گاه رادیکال، جای مناسبی بوده جهت تدوین و تعیین استراتژایهای مبارزاتی به دور از هر گونه سمت گیری آغشته به لایه های گوناگون حاکمیت و قدرت.

دانشگاه در ایران بعد از انقلاب 57، همیشه مکانی بوده که هم اپوزسیون وهم  پوزسیون در تلاش بوده اند برای گسترش دایره مشروعیت شان به آن دست یازند، حال اینکه دانشگاه و جنبش دانشجویی در این میان چگونه عمل نموده اند مبحث ما نیست، آنچه در وضعیت کنونی مهم و قابل تامل می باشد موضع گیری و کنش مستقل دانشگاه در قبال وضعیت کنونی ایران است.درک ضرورت اتخاذ موضع گیری مشخص دانشگاه، نسبت به آنچه امروز در ایران می گذرد و در شرف اتفاق افتادن است، بدون ترسیم مختصات آنچه گذشته، میسر نخواهد شد.

 عموما نظامهای اقتدارگرا و شبه توتالیتر پس از پشت سر نهادن سه دوره، تأسیس، تثبیت و افول، دوران انقراض یا تغییرات اساسی شان فرا می رسد، طول و مداومت هردوره نیز به عواملی بستگی دارد که در مدل ها و کشورهای مختلف متفاوت است و گاهی نیز دولت اقتدارگرا یا نظام بین الملل با پی گیری سیاستهای حمایتی ویژه ای ممکن است طول هر دوره را برای چند سالی تداوم ببخشد.
نظام جمهوری اسلامی ایران تا کنون سه دوره را پشت سر نهاده، شواهد و نشانه های مختلفی بیانگر پدید آمدن دوره انقراض یا تغییرات اساسی  نیز می باشد و اتفاقا اهمیت نقش دانشگاه نیز در نقشی است که می تواند در دوره چهارم بعهده بگیرد.  دوره اول، تأسیس نظام است که رهبری  "روح الله خمینی" تا پایان دوره نخست وزیری "میر حسین موسوی"  را در بر می گیرد، در این دوره کلیه نهادها، ارزش ها و مراکز مختلف دولتی بنیان گذاشته شد یا بازسازی شد و تمامی مراکز مشروعیت بخش حاکمیتی نوین تأسیس گشت. دوره دوم، تثبیت نظام است که از شروع ریاست جمهوری  "هاشمی رفسنجانی" تا پایان دوره ریاست جمهوری  "محمد خاتمی" می باشد، رشد و توسعه اقتصادی روندی رو به رشد به خود می گیرد و در حکومت اصلاح طلبان حفره های مشروعیت زدایی تا حدود زیادی پر می شود. دوره سوم، افول نظام است که از آغاز ریاست جمهوری "محمود احمدی نژاد" تا 30 خرداد1388 بوده است، رشد اقتصادی روند نزولی داشته و پایه های مشروعیت بخشی، یکی پس از دیگری تضعیف گردیده است.

براین اساس دوره چهارم.

پس از به قدرت رسیدن "محمود احمدی نژاد" که مصادف بوده با آغاز دوران افول و بحران نظام جمهوری اسلامی، مرکز و مکان مشخص شده و از پیش تعیین شده ای که مورد تحدید و هجوم قرار گرفت، دانشجو و دانشگاه بود و با مقاومتهای غیر سازمان دهی شده ای  نیز از جانب دانشجویان روبرو شد تا اینکه موج تحدید، تهدید و هجوم حکومت احمدی نژاد به دانشگاه محدود نشد و در رویارویی جدی و فیزیکی به عرصه عمومی هم کشیده شد. چنین رویارویی به گونه ای بود که حوزه عمومی نقش دانشگاه را به عنوان نیرویی پیشرو، پس زد و خود در صف جلوی مبارزات قرار گرفت. در هر صورت دانشگاه و خصوصا حوزه عمومی  در قالب جنبشی بعد از انتخاباتی که سبز نام گرفت در برابر حاکمیت سنگر گرفتند و تمامی پتانسیل های اعتراضی و مخالف را به ظرف جنبش سبز تزریق کردند و در چهارچوب اعتراضات خیابانی و فضای مجازی از آن رونمایی کردند.

در فاصله سی خرداد 88 تا شانزدهم آذر به دلیل فصل امتحانات و تعطیلات تابستانی، هیچگاه به دانشگاه فرصت حضوری سازماندهی شده در اعتراضات داده نشد بلکه آنچه بود حرکت های خودجوش و سازماندهی نشده ایی از جانب دانشجویان بود و هر بار هزینه اعتراضات بر دوش دانشگاهی خاص می افتاد. 16 آذر 88 سرکوب شدید و حضور هزاران نفری نیروهای ویژه در دانشگاه تهران، هزینه اعتراضات را به سمت خشونت و درگیری با نیروهای امنیتی و بسیج در دانشگاه هنر سوق داد.

روزعاشورا و 22 بهمن 88 همچنین 25 بهمن 89 نیز دانشگاه با هویتی مستقل و پیشروانه به عرصه نرفت بلکه همراه با حوزه عمومی به کاررزاهای مبارزاتی پیوست.

اما پس از زندان و حصر خانگی رهبران نمادین اعتراضات و تشکیل"شورای هماهنگی راه سبز امید" به نیابت از آنان فراخوان هایی منتشر نمودند، این بار دانشجویان و دانشگاه پیشدستی کرده تا نقش پیشروانه خود را باز یابد و طی طول هفته گذشته در قالب بیانیه های متعددی دانشجویان را به اعتصابی سراسری در دانشگاه فرا خواندهاست. در همین راستا شورای هماهنگی راه سبز امید نیز به دنبال آنان از این حرکت حمایت نموده است.

 در واقع پس از رکود یکساله اعتراضات خیابانی، حبس رهبران نمادین آن و عدم پی ریزی برنامه مدونی از" جانب شورای هماهنگی راه سبز امید"  دانشجویان را به طراحی اعتصاب در دانشگاه سوق داده است و در صورت موفقیت این اعتصاب دستاوردهای زیر قابل تصور خواهد بود:

 - صحت تقویت شدن شبکه های مجازی.

- ترمیم و بازسازی شدن شبکه های اجتماعی در دانشگاهها در طول یکسال گذشته.

- وجود پتانسیل تبدیل اعتراضات خیابانی به اعتصاب های حرفه ای و صنفی مداوم.

- جلوگیری از هرگونه چانه زنی و سازش برخی از اصلاح طلبان حکومتی با طیف هایی از اصول گرایان که در حال حاضر با طیف "احمدی نژاد/مشایی" جدالی بی پایان دارند و بالعکس.

- برخی از اصلاح طلبان حکومتی که بیم آن می رود پس از بوجود آمدن شکاف های اخیردر حاکمیت، با لایه هایی از اصول گرایان ائتلاف کنند، در صورت ادامه اعتصابها و اعتراضات به دلیل ترس از عدم تجمیع و کسب مشروعیت از این امر سرباز خواهند زد.

- شورای هماهنگی راه سبز امید را به این نتیجه می رساند که در صورت نداشتن برنامه ای مدون و عدم تلاش در ایجاد ائتلافی گسترده، توانایی انحصار فراخوان های معطوف به عمل و هدایت اعتراضات را از دست خواهد داد.
- درصورت موفق بودن این اعتصاب ها امکان بازگشت دوباره شور و امید اجتماعی به تغییر در جامعه وجود خواهد داشت.

- قشرهای دیگر اجتماعی نیز مدل اعتصاب را از دانشجویان به وام می گیرند.

- با فرا رسیدن دوره تغییرات اساسی در نظام جمهوری اسلامی، دانشگاه  همچون نهاد و جنبشی پویا نقش بنیادین و اساسی اش را ایفا کند.

در هر حال آنچه که بیشتر از هر چیزی می تواند با اهمیت باشد نقش خود دانشگاه است که به عنوان نهادی اجتماعی  از هرگونه ناشفاف بودن و انحصارطلبی مبرا می باشد. پیروزی  اعتصاب 25 اردیبهشت می تواند دستاوردی عظیم برای جنبش دمکراسی خواهی در ایران باشد و در دوره انقراض یا تغییرات اساسی نظام نقش مهمی را ایفا کند و بار دیگر پویا بودن دانشگاه را اثبات کند.

آموزه اعتصاب در کردستان ایران


اعتصاب  نیزمانند سایر مفاهیم علم الاجتماع، امری نسبی و مطلق گریز است، به گونه ای که ممکن است عملی در جایی اعتصاب محسوب شود ولی همان عمل در جایی دیگر اعتصاب به حساب نیاید مانند تفاوتی که مفهوم اعتصاب به لحاظ کمی  در آمریکا و انگلستان به خود می گیرد. اما اعتصاب در معنای عمومی اش به واکنشی گفته می شود که کارگران (در معنای عام کارگر)، کارمندان و سایر قشرهای اجتماع به منظور دستیابی به هدفی از پیش تعیین شده، در محل کار و وظایف خود آماده نمی شوند تا صدای اعتراض خود را به مسئولین و مراجع مربوطه برسانند. اعتصاب در معنای عمومی و کلی اش تنها به کارگران محدود نمی شود بلکه سایر اقشار جامعه نیز شامل آن می شوند. اعتصاب در معنای خاص کلمه نیز، یعنی معلق ساختن مکانیزم کار در کارگاهها از طرف کارگران و دستمزدبگیران تا به این وسیله ، یا به طور مستقیم به کارفرما فشار وارد شود  یا اینکه دولت مجبور به دخالت شود و به هر تقدیر همه یا دست کم بخشی از درخواست های کارگران و مزدبگیران برآورده شود.
در هر صورت آنچه در باب مفهوم اعتصاب، با مدنظر قرار دادن هر دو جنبه یا تعریف کلی و اخص اش، مشترک می نمایاند بستر یا شرایط اجتماعی است که خالق اعتصاب است. اعتصاب مفهومی است که در جامعه شناسی سیاسی از شورش، جنبش، انقلاب و حتی اعتراض نیز متفاوت، مفروض واقع شده است ،هرچند در موضعی متساهلانه می توان اعتصاب را نوعی اعتراض تلقی کرد اما آنچه اعتصاب را از اعتراض جدا می کند کارکرد، عمق و تاثیرگذاری بیشتر اعتصاب می باشد همچنین اعتراض همیشه چاشنی خشونت را با خود حمل می کند اما اعتصاب اعتراضی خاموش می باشد که یکی از مصادیق مبارزات مدنی است و از هرگونه خشونتی کنشگرانه خود را بر حذر می دارد.
در بیشتر جوامع بشری اعتصاب بر سر کاستی های اقتصادی و شکاف های طبقاتی پدید آمده و بیشتر قشر یا طبقه ای محرک اعتصاب بوده که بر پیش درآمدی اقتصادی استوار بوده باشد حال محمول این عوامل کنشگر چه صنفی و چه غیر صنفی بوده باشد. هر چند می توان به این امر نیز اذعان نمود که اعتصاب کم و بیش با امور و شئون سیاسی سروکار دارد یا بدان ختم می گردد اما آنچه همیشه امر اعتصاب را به مثابه " میان کنشی " اجتماعی پدید آورده، سیاسی نبوده بلکه بیشتر بر زیرساختی اقتصادی استوار بوده است.
از دهه 1970 به این سو، اعتصاب های گسترده ی مبتنی بر مرکزیت و ویژگی تحریک کنندگی کارگران کم کم رنگ باخت ومراکز تحریک کنندگی به نوعی میان اقشار مختلف اجتماعی منتشر و تکثیر شد . جدا ازاینکه این امر به چه عواملی برمی گردد اما نتیجه ای که از این معادله تغییر یافته ساطع شد چیزی نبود به غیر از کاهش گستردگی و تاثیر اعتصابات، بطوریکه همزمان با شروع اعتصاب ها، طرف مقابل بوسیله اعتصاب شکن ها و تاکتیک های متعاقب آن پروژه اعتصاب را در نطفه خفه کرده و درخوشبینانه ترین حالت اش با تامین بخش ناچیزی از خواسته های اعتصاب کنندگان، اعتصاب را متوقف می کرد. افول اعتصاب های گسترده ی مبتنی بر محوریت کارگران سبب شد تا استراتژی و تاکتیک های  اعتصاب در حوزه مبارزات مدنی متحول گشته و ماهیتی دیگر به خود اختصاص دهد.
اعتصابهای اروپا و آمریکا در چند دهه اخیر مثالی است بر این مدعا که به لحاظ وسعت اعتصابها دچار محدودیت شده، به لحاظ طرح خواسته دچار تقلیل یافتگی شده، مرزهای زمانی و مکانی اش محدوتر شده، تجمیع کنندگان خواسته هایشان را حذف یا به عبارتی واسط اصناف و احزاب را حذف نموده اند. اما علی رغم محدویتهای ذکر شده در کمترین زمان ممکن به عنوان طرف مذاکره، پذیرفته شده و به مثابه بازیگری مقطعی محسوب شده اند. همچنین برخلاف گذشته با کمترین حجم ممکن بیشترین توجهات رسانه ای را به خود جلب کرده اند.
نکته قابل تاملی که در اعتصابات دهه های اخیر اروپا به وضوح مشاهده شده، شان مادی و به عبارتی اقتصادی شان بوده است و به مرور از شان سیاسی اعتصابات کاسته شده و توانایی بسیج همگانی جامعه را با تمامی اقشار،شان و طبقات اش را ندارند زیرا اعتصاب ها بیشتر سیمایی حرفه ایی، محدود و نامتقارن به خود گرفته است و از طرح خواسته های استراتژیک به طرح مطالبات میان مدت و بدون برنامه روی آورده اند.
دلیل چنین تطور و تحولی در مفهوم، کارکرد و عمق اعتصاب ها می تواند به چنین عواملی برگردد: برچیده شدن ایدئولوژیهای رهایی بخش و سیاست رهایی بخشی، به میان آمدن نسبی گرایی و سیاست زندگی به تعبیر "گیدنز"، تغییرات اساسی در مناسبات اجتماعی بواسطه رشد و تعمیق ارتباطات و تکنولوژیهای ارتباطی، تقویت اخلاق فردگرایانه و به حاشیه رفتن گفتمانهای جمع  محور و "خیر همگانی "، اهمیت یافتن اعتراضات در فضای مجازی، افزایش لایه های هویتی در فرد انسانی و عدم پایبندی به یکی از آنها و به عبارتی فزونی یافتن فرد ژله ای، کم اهمیت شدن نقش احزاب و سازمانهای تجمیع کننده و تقویت محفل گرایی و هسته ای شدن مجامع انسانی ، به حاشیه رفتن سیاست و فعالیت سیاسی از نوع مداوم و سازمان یافته آن، تضعیف ارداه گرایی و تقویت سازش کاری در فرد و ...
انعکاس موج تحول و دگردیسی در مفهوم اعتصاب و محتوای آن ایران را نیز بی نصیب نگذاشته است. بعدا انقلاب 1357 ایران به این سو اعتصاب ها/ نه اعتراض/ با معنایی که در این نوشتار مدنظر نگارنده بوده بندرت اتفاق افتاده و اگر مواردی هم بوده می توان آنها را در چهارچوب اعتصاب های نوین قلمداد اش کرد که بیشتر در چهارچوب صنفی و حرفه ای و بر بستری اقتصادی شکل گرفته نه سیاسی، هرچند بعد از اعتراضات سال 88 به این سو پتانسیل اعتصاب واقعی و گسترده از نوع نخست وجود داشت که شاید اگر استراتژسین های اعتراضات بیشتر بر این  امرتمرکز می کردند به وقوع می پیوست اما در هر صورت دلایل ذکر شده بر ذهنیت استراتژسین های اعتراضات پس از انتخابات 88 در اتخاذ نکردن طرح اعتصابات سراسری بی تأثیر نبود.
اما کردستان ایران تجربه ای متفاوت از سراسر ایران را تجربه نموده است. تا پیش از اعتراضات اخیر در کردستان ایران وضعیتی استثنایی را سپری می کرد، آنچه را جنبش کردستان می نامند به همراه کلیه "عناصر" و "دقیقه" های تشکیل دهنده ی گفتمانهای موجود در کردستان از سراسر ایران به ویژه مرکز ثقل حاکمیت گفتمانی ایران متفاوت بود، مردم کردستان در سطحی روزمره و جنبش اش به همراه حاملان اش در قالب  چندین سازمان در سطح سیاسی گاه خشونت آمیز و گاه سیاسی با مردم ایران و حاکمیت کریستالیزه شده اش در جدالی مداوم بسر برده اند، چه درمواقعی این جدال مداوم بوده و چه آمیخته با گسست هایی باشد اما در هر صورت این جدال خصلتی "دیگربودگی" را به  دوطرف بخشیده بود. دلیل چنین امری نیز تنها به انتخابی بر می گشت که در سال 57 اتفاق افتاده بود و مدام دو طرف همدیگر را به عناوینی مختلف متهم به خیانت می کردند و دیواری از بی اعتمادی بنا شد که منجر به تحمیل هزینه های هنگفتی بر دو طرف شد. اما بعد از اعتراضات 88 ظاهرا موجی از فروریزی بی اعتمادی ها آغاز شده و در عین حال کفه ترازو بیشتر به سمت انتخاب مردم کردستان ایران در حال سنگینی روز افزون می باشد.
خصلت جدال دیگربودگی ذکرشده شأنی سیاسی نیز به اعتصاب ها در کردستان داده و اساسا راه اندازی اعتصاب در کردستان را بر بستری سیاسی و از جنس سیاست رهایی بخشی و جمعی استوار ساخته است.
کردستان ایران بعد از انقلاب 57 تا کنون سه اعتصاب گسترده را تجربه نموده ، اعتصاب نخست در شهر مریوان در اعتراض به حضور نیروهای سپاه پاسداران در این شهر شکل گرفت که طی آن اکثر قریب به اتفاق مردم مریوان شهر را ترک نموده و تحت رهبری فواد مصطفی سلطانی در حومه شهر سکنی گزیدند ومردم شهرهای سنندج سقز و بانه نیز جهت حمایت از آنها به سمت مریوان حرکت کردند که در نهایت با خروج نیروهای سپاه از مریوان مردم اعتصاب شان را با موفقیت به پایان بردند هر چند این وضعیت دوام آنچنانی نداشته و بعد از مدتی با حمله نیروهای دولتی روبرو شدند.
اعتصاب دوم در مرداد 1384 رخ داد که در واکنش به کشته شدن فردی در مهاباد به صورت هولناکی روی داد که در نتیجه آن مردم مناطق کردنشین ایران در اعتصابی سراسری بازار و محل کار خود نرفتند و یکی از بزرگترین اعتصاب های سراسری د رکردستان ایران را رقم زدند این اعتصاب نیز با واکنش شدید نیروهای دولتی روبرو شد و حتی درگیریهایی نیز در اثنای اعتصاب روی داد و منجر به کشته شدن دهها تن و دستگیری هزاران نفر شد.
اما با شکوه ترین و وسیع ترین اعتصاب در کردستان ایران 23 اردیبهشت 1389 روی داد که در اعتراض به اعدام فرزاد کمانگر و 4 تن دیگر از هم بندی هایش در زندان اوین تهران، صورت گرفت. اعتصاب 23 اردیبهشت 89 دربرگیرنده مفهوم واقعی اعتصاب در معنای جامعه شناختی سیاسی اش بود این اعتصاب کلیه شهرهای کردستان ایران را در بر گرفت، بازار، مغازه ها و ادارات دولتی در این روز تعطیل شد وکسی در محل کارش حاضر نشد و به گفته بسیاری از خبرگزاریها، وسیع ترین اعتصاب در طول 10 سال اخیر در جهان بوده است.
هرچند کردستان مانند سایر مناطق ایران  ازتاثیرات تحولات بوجود آمده در ایران و جهان و از کلیه دگرگونیها متاثر بوده اما بستری که کنش های گوناگون  درکردستان  را پدید آورده ازبقیه مناطق ایران متفاوت بوده، بستری که بیشتر بر پایه ای سیاسی استوار بوده تا اقتصادی، هر چند گاهی همپوشانی میان علل اقتصادی و سیاسی نیز وجود داشته اما بواسطه فعال شدن شکافهای تاریخی و ساختاری و گاهی مواقع نیز تقطیع شکافها و در برخی موارد نیز غیر فعال شدن شکاف اقتصادی، شکاف اقتصادی  را بر ساحتی سیاسی متراتب نموده است.
دیگر بودگی کردستان در قبال حاکمیت و بالعکس، ویژگی سیاسی بودن و حضور همیشگی سیاست بین مردم را دوام بخشیده بطوریکه در قرن بیست و یکم نیز هنوز سیاست زندگی در این سرزمین استقراری کامل نیافته و هنوز سیاست رهایی بخشی، کنش جمعی ، بسیج منابع در شریان بافتار اجتماعی این بخش از ایران جریان دارد. همین امر نیز  ازاعتصاب حرفه ای، صنفی،غیر سیاسی و محدود در این منطقه ممانعت کرده است. این نیز شاید همچون متغیری دو جانبه هم تهدید وهم فرصت نیز باشد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۷, شنبه

وه‌همی دیكتاتۆری پرۆلتاریا

زۆر كه‌س كاتێ بزووتنه‌وه‌ی كرێكاری‌و چینی كرێكاریان به‌رگوێ ده‌كه‌وێ، تێوری ماركسیزم‌و دیكتاتۆرییه‌تی چینی كرێكاری وه‌بیر ده‌كه‌وێته‌وه‌، جا ئیتر جیاواز له‌وه‌ی كه‌ به‌ لایه‌وه‌ دیارده‌یه‌كی چاك بێ یان خراپ. به‌ڵام له‌م نووسراوه‌دا هه‌وڵ ده‌درێ به‌بێ خۆسپاردن به‌گێژاوی تیۆرییه‌كه‌وه‌، رووبه‌رێكی تر له‌م بابه‌ته‌ واته‌ بزوتنه‌وه‌ی كرێكاران له‌روانگه‌ی كۆمه‌ڵناسی سیاسییه‌وه‌ بخه‌ینه‌ به‌رباس. بێ گومان، هه‌ر سه‌رده‌م‌و زه‌مه‌نێك تایبه‌تمه‌ندییه‌كی جیاواز ده‌به‌خشن به‌دیارده‌ كۆمه‌ڵایه‌تی‌و سیاسییه‌كان، به‌م مانایه‌ كه‌ كۆمه‌ڵێ هۆكار لێكگرێ ده‌درێن تاوه‌كوو دیارده‌كانی هه‌ر كۆمه‌ڵگایه‌ك له‌ قۆناغه‌ جۆراوجۆره‌كاندا، لێك جیابكرێنه‌وه‌ یان ناوه‌رۆك‌و هاوپێوه‌ندی‌و هاوكێشه‌كانیان بگۆڕدرێ. هه‌ندێ جاریش تێبینی یان روانگه‌یه‌كی تایبه‌ت له‌سه‌ر بابه‌تێك وه‌ها زاڵ ده‌بی كه‌ دیارده‌ی بزووتنه‌وه‌ی كرێكاری یان چینی كرێكارو ده‌ركه‌وته‌كانی، هه‌ر له‌م خانه‌دایه‌و پێویسته‌ كوردو رێكخراوه‌كانی‌و بزووتنه‌وه‌كه‌یشی، به‌تایبه‌ت ئه‌و رێكخراوانه‌ی كه‌ بانگه‌شه‌ی رزگاری چینی كرێكار ده‌كه‌ن، له‌م راستیه‌ تێبگه‌ن. ده‌توانین بڵێین هه‌ر دیارده‌یه‌كی كۆمه‌ڵایه‌تی‌و سیاسی كه‌ ناوێكی لێده‌نرێ یان هه‌ڵگری چه‌مكێكی تایبه‌ت ده‌بێت، به‌پێی هه‌لومه‌رجی سه‌رده‌م‌و پێداویستیه‌كانی، له‌وانه‌یه‌ ئه‌گه‌ر نێوی دیارده‌كه‌ نه‌گۆڕدرێت به‌ڵام بێ گومان ناوه‌رۆكه‌كه‌ی دگۆڕدرێ‌و به‌تایبه‌ت له‌سه‌رده‌می ئێستادا كه‌ به‌هۆی خێراتر بوونی ئاراسته‌ی ئاڵوگۆڕه‌كان، ناوه‌رۆك ‌ومانای نێو و چه‌مكه‌كان به‌رده‌وام له‌گۆڕیندایه‌، هه‌ر به‌م پێیه‌ش بۆ داڕشتنی هه‌رچه‌شنه‌ ستراتێژییه‌ك، هه‌ر چه‌شنه‌ پلان‌و گه‌ڵاڵه‌و دروشمێك ده‌بێ ئه‌و بزۆزی‌و ئاڵوگۆڕانه‌ له‌به‌رچاو بگیردرێت. چه‌مكگه‌لێك وه‌كوو «چین»،»كرێكار»،»چینی كرێكار»،» بزووتنه‌وه‌ی كرێكاری»،»دێمۆكراسی»،»كۆمه‌ ڵگای مه‌ده‌نی»‌و ده‌سه‌ڵاتیش له‌و چه‌مكانه‌ن كه‌ ده‌بێت له‌سه‌ر بنه‌مای باسكراو، هه‌ڵسه‌نگاندنی بۆ بكرێت.


چه‌مكی «چین» له‌كورتترین مانادا به‌ كۆمه‌ڵێك كه‌س ده‌كوترێت كه‌ داهاتێكی یه‌كسانیان هه‌یه‌. تا ئێستاكه‌ چه‌مكی چینی كرێكار وه‌كوو بكه‌ری ئاڵوگۆڕ  له‌كۆمه‌ڵگاكاندا له‌لایه‌ن ماركسیسته‌كانه‌وه‌ هاتووه‌ته‌ ئاراوه‌. به‌ڵام چینی كرێكار به‌درێژایی ساڵانی رابردوو، كۆمه‌ڵێك ئاڵوگۆڕی به‌سه‌ردا هاتووه‌. هه‌ر له‌مانای خودی چه‌مكی «چین»ه‌وه‌ بگره‌ تاوه‌كوو هه‌ل‌و مه‌رج‌و ژینگه‌ی چینی كرێكار، له‌راستیدا به‌هۆی ئاڵۆزتربوونی كۆمه‌ڵگاو ئه‌رك‌و كاره‌كان، بڕواكردن به‌ چه‌مكێك وه‌كوو «چین» له‌مانا كۆنه‌كه‌یدا شتێكی ئه‌سته‌مه‌و ئاسان نییه‌. هه‌روه‌ها چه‌مكی چینی كرێكاریش به‌مجۆره‌یه‌. چوونكوو دوابه‌دوای به‌هێزبوونی هێزی كرێكاران لایه‌نی به‌رامبه‌ریان هه‌وڵی به‌فه‌رمی ناسینی به‌شێك له‌ ماف‌و كێشه‌كانی كرێكارانی داوه‌و به‌ په‌سه‌ند كردنی چه‌ند بڕیارێك، هه‌ندێك له‌كێشه‌كانیانی چاره‌سه‌ر كرد، هه‌ر ئه‌مه‌ش وایكرد كه‌ هاوكێشه‌كانی نێوان چینی كرێكار بگۆڕدرێت‌و ته‌نانه‌ت باسكردن له‌چینێكی یه‌كسان‌و هاوشێوه‌ی كرێكار له‌وانه‌یه‌ زۆر گونجاوو واقعیی نه‌بێ. ئه‌م حاڵه‌ته‌ش ته‌نیا به‌چینی كرێكار قه‌تیس ناكرێته‌وه‌، به‌ڵكوو زۆربه‌ی دیارده‌ كۆمه‌ڵایه‌تییه‌كانی تریش هه‌ر به‌م شێوازه‌ روویان له‌گۆڕانه‌.


باسكردن له‌ چینی كرێكار ئه‌مڕۆكه‌ هه‌ڵگری چه‌ند ره‌هه‌نده‌ كه‌ رێگره‌ له‌وه‌ی قسه‌ له‌ چینێكی هاوشَێوه‌و یه‌كڕه‌نگ بكه‌یت وه‌كوو بكه‌رێكی سیاسی. بۆ نموونه‌ كرێكارانی ژن له‌ ره‌وتی كۆمه‌ڵگادا ئاراسته‌یه‌كی جیاوازیان نواندووه‌ یان كرێكارانی هه‌ر كارخانه‌یه‌ك له‌ژینگه‌یه‌كی جیاوازدا ده‌ژین‌و زۆر هۆكاری ده‌روونی، ئابووری، ره‌فتاری‌و چۆنیه‌تی رێككه‌وتن له‌گه‌ڵ خاوه‌نكاردا، كاریگه‌ری هه‌یه‌ له‌سه‌ر ئاماده‌كردنی تاكی كرێكار بۆ بوون به‌ بكه‌رێكی سیاسی.

هه‌ندێ جار رۆڵ‌و ئه‌ركه‌كانی تاك چه‌ند ره‌هه‌ند له‌خۆ ده‌گرێ‌و ناكرێ خۆی له‌گه‌ڵ ره‌هه‌ندێكی تایبه‌تدا ببینێته‌وه‌. بۆ نموونه‌ ئه‌م ره‌وته‌ له‌سه‌ر كرێكارانی كوردیش راسته‌و سه‌لمێنه‌ری ئه‌وه‌یه‌ كه‌ كرێكارانی كورد ناكرێ ته‌نیا وه‌ك بكه‌رێكی كرێكاری چاوی لێبكرێت به‌ڵكوو ده‌بێ سته‌می نه‌ته‌وه‌یش له‌به‌رچاو بگرین‌و ته‌نانه‌ت ئه‌گه‌ر ژن یان خوێندكاریش بێت هه‌مو ئه‌و شۆناسانه‌ش ره‌چاو بكه‌ین تا وه‌كوو بكه‌رێكی راسته‌قینه‌ كه‌ هه‌ڵگری ئاڵوگۆڕێ كه‌ له‌نێو كۆمه‌ڵگادا هه‌یه‌، به‌ئه‌ژماری بێنین.

یه‌كێكی تر له‌و خاڵانه‌ی كه‌ سه‌باره‌ت به‌ بزووتنه‌وه‌ی كرێكاری ده‌بێ ره‌چاو بكرێت»وشیار بوونه‌وه‌»یه‌. هه‌ر چه‌ند له‌لایه‌ن خودی كارڵ ماركسه‌وه‌ له‌سه‌ر ئه‌م بابه‌ته‌ باسێكی قوڵ‌و ئاڵۆز كراوه‌، ته‌نانه‌ت له‌ نووسراوه‌كانی دوایینی خۆیدا به‌ جۆرێ چاوه‌ڕوانی وشیاربوونه‌وه‌ی چینی كرێكار نییه‌، به‌ڵام چه‌ندین ده‌یه‌ی سه‌ده‌ی بیسته‌م ئه‌م بابه‌ته‌ سه‌رنجی زۆری كه‌سی به‌لاڕێدا خۆیدا راكێشا بوو. له‌راستیدا، وشیاربوونه‌وه‌ به‌ئامانجی بوون به‌بكه‌رێكی كۆمه‌ڵایه‌تی‌و سیاسی، بابه‌تێكی ئاسان‌و ساكار نییه‌، وشیاربوونه‌وه‌ پڕۆسه‌یه‌كی كۆمه‌ڵایه‌تییه‌و گرێدراوی چه‌ند هۆكاری گرنگه‌‌و به‌ته‌نیایش به‌ چینێك یان گرووپێك قه‌تیس ناكرێته‌وه‌، به‌تایبه‌ت ئه‌گه‌ر ئامانج له‌وشیار بوونه‌وه‌ شۆڕشێكی كۆمه‌ڵایه‌تی بێ.به‌ڵام با بزانین فره‌ڕه‌هه‌ندی شوناسی تاكه‌كان‌و ته‌نانه‌ت گرووپ‌و چینه‌كان به‌ره‌و چ ئاراسته‌یه‌ك ده‌ڕوات، به‌تایبه‌تی ئه‌و چینه‌ی كه‌ پێی ده‌ڵێن چینی كرێكار، به‌ درێژایی مێژوو و پاش تێپه‌ڕبوونی وڵاتانی  ئه‌وروپا له‌ قه‌یرانی شۆناس كه‌ له‌ساڵی 1648 دوای رێككه‌وتنامه‌ی ڤێستڤاڵیا ده‌ستی پێكرد. یه‌كێك له‌و قه‌یرانانه‌ی كه‌ به‌رده‌وام زۆربه‌ی چین‌و توێژه‌كانی كۆمه‌ڵگا له‌گه‌ڵیدا رووبه‌ڕووبوون، قه‌یرانی به‌شداری بوو. به‌ڵام  به‌ره‌به‌ره‌ تا هاتووه‌ ئه‌م قه‌یرانه‌ به‌ره‌و چاره‌سه‌ر چووه‌، بزووتنه‌وه‌ی كرێكاریش كه‌ له‌میانه‌ی سه‌ده‌ی19دا سه‌ریهه‌ڵدا، یه‌كێك له‌ هۆكاره‌ گرنگه‌كانی، هه‌بوونی قه‌یرانی به‌شداری بوو، ده‌شتوانین بڵێین له‌سه‌رده‌می سه‌رهه‌ڵدانی بزووتنه‌وه‌ی كرێكاری له‌سه‌ده‌ی 20دا، سه‌ختترین قۆناغ بووه‌ بۆ تێپه‌ڕاندنی ئه‌م قه‌یرانه‌.


له‌هه‌ر سه‌رده‌مێكیشدا ده‌سه‌ڵاتی سیاسی رێگه‌ چاره‌گه‌لێكی وه‌كوو، كۆرپۆراتیزم، بناپارتیزم‌و جاری واشه‌ سه‌ندیكالیزمیان گرتووه‌ته‌ به‌ر. به‌ڵام ئه‌زموونی ئه‌م رێگه‌ چارانه‌ ده‌ریخستووه‌ هیچكامیان نه‌یانتوانیوه‌ ببن به‌رێگه‌یه‌كی هه‌تاهه‌تایی، به‌ڵكوو  هه‌ر كامیان كاتیی بوون‌و هه‌ندێ جاریش له‌جێگه‌ی سازدانی دیكتاتۆری پرۆلتاریا یان كرێكاران، بوون به‌ دیكتاتۆری گروپێكی تایبه‌ت‌و كرێكارانیشی چه‌وساندۆته‌وه‌. یه‌كێك له‌و رێگه‌چارانه‌ی كه‌ تاوه‌كوو ئێستا پشتگوێ خراوه‌، گرێدانی بزووتنه‌وه‌ی كرێكارییه‌ به‌ چه‌مكی دێمۆكراسی.

هه‌رچه‌ند دێمۆكراسی هه‌ڵگری ناوه‌رۆك‌و روانگه‌ی جیاجیایه‌، به‌ڵام ئه‌گه‌ر دێمۆكراسی به‌ هه‌وڵێك بۆ كۆكردنه‌وه‌ی هه‌موو ده‌نگه‌كان له‌پێناو گه‌یشتن یان به‌شداری كردن له‌ده‌سه‌ڵاتدا بزانین، ده‌كرێ بزووتنه‌وه‌ی كرێكاریش گرێبده‌ین به‌ دێمۆكراسیه‌وه‌. یه‌كێك له‌ مانا گرنگ‌و به‌رچاوه‌كانی دێمۆكراسی كه‌ سه‌رنجیش ده‌خاته‌ سه‌ر هه‌موو چین‌و توێژه‌كانی كۆمه‌ڵگا، دێمۆكراسی كۆمه‌ڵایه‌تییه‌. ئه‌م چه‌شنه‌ له‌دێمۆكراسی زۆرتر خۆی له‌گه‌ڵ شه‌قام‌و بزووتنه‌وه‌ كۆمه‌ڵایه‌تییه‌كاندا ده‌بینێته‌وه‌. به‌م واته‌یه‌ كه‌ له‌دێمۆكراسی كۆمه‌ڵایه‌تیدا، به‌بێ ره‌چاوكردنی هه‌رچه‌شنه‌ به‌رژه‌وه‌ندییه‌ك له‌سه‌ره‌وه‌ یان له‌لایه‌ن ده‌سه‌ڵاتدارانه‌وه‌، هه‌وڵی گه‌ڵاڵه‌كردن یان گه‌یاندنی ویست‌و داخوازییه‌كانی توێژه‌كانی ناو كۆمه‌ڵگا دێته‌ ئاراوه‌.


سه‌رهه‌ڵدانی بزووتنه‌وه‌ جۆراوجۆره‌كان به‌درێژایی مێژوو تاوه‌كوو ئێستا، ده‌رخه‌ری ئه‌م راستیه‌یه‌ كه‌ ویست‌و ئامانجی سه‌رجه‌می ئه‌م بزووتنه‌وانه‌، به‌شداریكردن بووه‌ له‌ده‌سه‌ڵاتدا، جا ئه‌گه‌ر ئه‌م به‌شداریكردنه‌ به‌شێوازی راسته‌وخۆ به‌رێوه‌بردن بووه‌ یان ئه‌وه‌ی كه‌ گۆڕینی یاسا‌و رێساكان له‌پێناو به‌رژه‌وه‌ندی بزووتنه‌وه‌یه‌كی تایبه‌تدا بووه‌. بزووتنه‌وه‌ی كرێكاریش به‌هه‌موو سیماكانییه‌وه‌ له‌م حاڵه‌ته‌ به‌ده‌ر نییه‌و مێژووی زۆربه‌ی بزووتنه‌وه‌ كرێكارییه‌كان له‌ئاستی جیهانیشدا، ده‌رخه‌ری ئه‌م راستییه‌یه‌ كه‌ كاتێ به‌شێك له‌ ویست‌و داخوزاییه‌كانیان دابینكراوه‌ یان توانیویانه‌ یاسای كار له‌به‌رژه‌وه‌ندی خۆیاندا بگۆڕن، بزووتنه‌وه‌كه‌یان دابه‌زیوه‌. له‌راستیدا ئه‌مه‌ تایبه‌تمه‌ندی هه‌موو كۆڕو گرووپێكی كۆمه‌ڵایه‌تی‌و سیاسییه‌.

هه‌ر چینێك یان توێژێكی كۆمه‌ڵایه‌تی له‌وانه‌یه‌ بتوانێت وه‌كوو پێشه‌نگ له‌ سازدانی بزووتنه‌وه‌یه‌كی جه‌ماوه‌ری‌و كۆمه‌ڵایه‌تی ده‌ستپێشخه‌ری بكات، به‌ڵام بێ گومان ناتوانێ‌و ناكرێ به‌ته‌نیایی شۆڕشێك یان ئاڵوگۆڕێكی روو له‌ دێمۆكراسی یان گواستنه‌وه‌ی ده‌سه‌ڵات به‌شێوازێكی هێمنانه‌ بهێنێته‌دی.

 دیكتاتۆری پرۆلتاریا بۆ گواستنه‌وه‌ی ده‌سه‌ڵات له‌ پێناو به‌دیهاتنی كۆمه‌ڵگایه‌كی یه‌كسان، به‌ بێ سه‌روه‌ری ده‌سه‌ڵات، وه‌همێكه‌ تاوه‌كوو ئێستاش زۆر كه‌سی به‌خۆیه‌وه‌ سه‌رقاڵ كردووه‌. هه‌رچه‌ند هه‌روه‌كوو باسكرا سازدانی چینێكی یه‌كڕه‌نگ‌و هاوشێوه‌ ته‌نانه‌ت له‌كرێكارانیش له‌م سه‌رده‌مه‌دا دیارده‌یه‌كی شیمانه‌ نه‌كراو و ئه‌سته‌مه‌.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

ئاگوستین رێگه‌ خۆشكه‌ری سێكۆلاریزم

په‌ره‌سه‌ندنی ده‌سه‌لاَتی رۆمییه‌كان و داگیركردنی ئه‌و ناوچه‌ی ئه‌مڕۆ كه‌ پێی ئه‌ڵێن ئیسرائیل، بشێوییه‌كی خسته‌ ناو ئه‌م ناوچه‌یه‌وه‌، چوونكو دانیشتوانه‌كه‌ی جووله‌كه‌ بوون كه‌ ده‌سه‌لاَتێكی زۆریان له‌ ناو رۆمییه‌كان وه‌رگرت، پیاوه‌ ئایینییه‌ جوله‌كه‌كان بڕوایان به‌وه‌ بوو كه‌ كه‌سێ دێت و له‌ ژێر ده‌سه‌لاَتی رۆمییه‌كان رزگاریان ده‌كات. به‌لاَم كاتێ عیسا مه‌سیح له‌ دایك ده‌بێ و ده‌رده‌كه‌وێ، تا كاتێ له‌ ژیان مابوو، هیچكام له‌ پیاوه‌ ئایینییه‌ جوله‌كه‌كان پێشوازی لێ ناكه‌ن، به‌لاَم دوابه‌دوای له‌ خاچدانی عیسا مه‌سیح، پۆلسی پیرۆز، باسی له‌ هێنانه‌ ئارای ئایینێكی نوێی له‌ لایه‌ن عیساوه‌ كرد. بیرو بڕوای پۆلسی پیرۆز له‌خۆڕا بوو به‌ بنه‌مای ئایینی مه‌سیحی، خودا لای یونانییه‌كان، وه‌كوو فلوَتین خولقێنه‌ر نه‌بوو، به‌ڵكوو ته‌نیا وه‌كوو دارتاشێ ده‌ستی له‌ كاروباری جیهان وه‌ردا، هه‌روه‌ها خودای یونانییه‌كان ملكه‌چی یاسا سروشتییه‌كانه‌، فوتین له‌ ژێر كاریگه‌ری ئایینی جوله‌كه‌كان، هه‌موو خوداكانی له‌ ژێر ناوی یه‌ك خودای تاقانه‌دا كۆكرده‌وه‌و له‌ جێگای مۆسۆلی ئه‌فلاتونی داینا.

به‌ بڕوای فلوتین خودا خولقێنه‌ری عه‌قڵی ده‌ قۆناغییه‌و له‌و رێگه‌شه‌وه‌ به‌ره‌كه‌ت ده‌به‌خشێ و به‌ره‌كه‌تیش به‌ سروشتی خوا ده‌زانێ. خودا لای فلوَتین پێگه‌یه‌كی دیاریكراوی هه‌یه‌ و چۆنیه‌تی به‌ره‌كه‌ت به‌خشینیشی به‌ دیاریكراو و روون ده‌زانێ، هه‌ر بۆیه‌ پیوایه‌ خودا ده‌ست ناخاته‌ ناو نه‌زمی جیهانییه‌وه‌، چونكوو خۆی پێبه‌نده‌ به‌ یاساوه‌. به‌لاَم پۆلسی پیرۆز لای وابوو خودا سه‌رچاوه‌ی وره‌و ئیراده‌یه‌و ده‌توانێ ده‌ست بخاته‌ ناو كاری جیهانه‌وه‌. هه‌ربۆیه‌ پۆلسی پیرۆز ده‌یگوت عیسا كه‌سێكی ئاسایی نه‌بووه‌، به‌ڵكوو له‌ لای خوداوه‌ نێردرا بوو تا وه‌كوو ئێمه‌ رزگار بكات، ئه‌م بیرۆكه‌یه‌ی پۆلسی پیرۆز له‌ بیروبڕوای جوله‌كه‌كانه‌وه‌ سه‌رچاوه‌ی ده‌گرت كه‌ لایان وابوو، كه‌سێ دێت و رزگاریان ده‌كات.


هه‌ربۆیه‌ پۆلسی پیرۆز،  چه‌مكی «یه‌كه‌م تاوانی» هێنایه‌ ئاراوه‌، به‌م مانایه‌ كه‌ بڕیار وابوو ئێمه‌ له‌ ناو بچین، هه‌ر بۆ له‌ ناوچوونیش هاتینه‌ سه‌ر گۆی زه‌وی، به‌لاَم خودا ره‌حمی پێكردنین و كه‌سێكی هه‌میشه‌ زیندووی بۆ ناردینه‌ خواره‌وه‌، له‌  راستیدا خودا له‌ په‌یكه‌ری عیسادا هاته‌ خواره‌وه‌ بۆ رزگار كردنمان، پۆلسی پیرۆز له‌م رێگه‌وه‌، بنه‌مای شه‌ریعه‌تی جوله‌كه‌كانی خسته‌ ژێر پرسیارو به‌ جێگه‌ی خودا به‌ره‌كه‌ت به‌خشه‌كه‌ی فلوتین، باسی خودای خوڵقێنه‌ری كرد كه‌ هه‌موو شتێك به‌ هه‌بوون و نه‌بوونه‌وه‌ له‌ ژێر ده‌سه‌لاَتیدایه‌.

دوای پۆلسی پیرۆز، یه‌كێك له‌و كه‌سانه‌ی كه‌ زۆرترین رۆڵی له‌ دارشتنی مه‌عریفه‌ی مه‌سیحیدا هه‌بوو، ئاگۆستین بوو. له‌ راستیدا گرنگی، بیروڕای ئاگۆستین له‌وه‌دا بوو كه‌ ده‌یویست ولاَمی ئه‌و پرسیاره‌ بداته‌وه‌ كه‌ بۆچی ئیمپراتوری رۆم لێكترازا؟ هه‌روه‌ها ئه‌وه‌ بسه‌لمێنێ كه‌ له‌ لێكترازان و لاواز بوونی ئیمپراتووری رۆمدا مه‌سیحییه‌ت رۆڵی نه‌گێڕاوه‌. له‌به‌رئه‌وه‌ی زۆر كه‌س لای وابوو دوای ئه‌وه‌ی كه‌ «كۆنستانتین»، ئیمپراتوَری رۆم له‌سه‌ده‌ی چواری پاش زاییندا بوو به‌ مه‌سیحی و مه‌سیحییه‌ت بوو به‌ ئایینی فه‌رمیی و به‌ربه‌ره‌كان هێرشیان كرده‌ سه‌ریان، هۆكاره‌كه‌ی به‌ مه‌سیحی بوونی كۆنستانتین بووه‌. هه‌ر بۆیه‌ ئاگۆستین له‌ هه‌وڵی ئه‌وه‌دا بوو تاوانی داڕمان و بشێوی ولاَتانی ئوروپایی له‌سه‌ر مه‌سیحییه‌ت لاببات. ناوه‌رۆكی بیروبڕوای ئاگۆستین له‌ هزری سیاسیدا، ئه‌وه‌بوو كه‌ ئه‌م جیهانه‌ شوێنی وه‌دیهاتنی حكومه‌تێكی چاك و دڵخواز نییه‌و خراپی و پیسی له‌ ناخی ژیانی كۆمه‌لاَیه‌تیدایه‌، كه‌وابوو ناكرێ كۆمه‌ڵگایه‌ك به‌دی بێنی كه‌ توندوتیژی تێدا نه‌بێ. هه‌ر له‌سه‌ر ئه‌م بنه‌مایه‌ ئاگۆستین، باسی له‌ دوو جۆر «شار» ده‌كرد، شاری خودا، شوێنێ كه‌ كه‌سه‌ باشه‌كان له‌ خۆدا نزیك ده‌بنه‌وه‌، شاری زه‌وی، شوێنێ كه‌ مرۆڤی تێدا ده‌ژی.


هه‌ر ئه‌م جیاكارییه‌ی ئاگۆستین بوو به‌ بنه‌مایه‌ك كه‌ دواتر سێكۆلاریزمی له‌سه‌ر ساز بێت، به‌م مانایه‌ كه‌ ئایین، دابینكه‌ری نه‌زمی سه‌ر زه‌وی و جیهانی مرۆیی نییه‌، ئایین ئه‌گه‌ر تێكه‌لاَوی هاوكێشه‌كانی سه‌رگۆی زه‌وی بێ، ئیتر پیرۆزییه‌كه‌ی لا نامێنێ. به‌ بڕوای ئاگۆستین له‌به‌ر ئه‌وه‌ی له‌ هه‌لومه‌رجی دۆخی سروشتیدا مرۆڤه‌كان توندوتیژی ده‌نوێنن و خراپكارن، پێویستیان به‌ حكومه‌تێكه‌ ئاسایش دابین بكات تاوه‌كوو كه‌سانێ كه‌ له‌ تیاچوون به‌ تاوان ده‌رباز بوون، بتوانن له‌ ژێر سێبه‌ری ئاسایشی ولاَتدا، بگه‌نه‌ لای خودا. ئاگۆستین به‌ پێی ئه‌م تیۆرییه‌، خوازیاری حكومه‌تێكی تێكه‌ڵ به‌ زۆر و زۆره‌ ملێ بوو، هه‌روه‌ها مافی ناڕه‌زایه‌تیشی بۆ كه‌س به‌ڕه‌وا نه‌ده‌زانی و ته‌نانه‌ت كۆیله‌تیشی ده‌سه‌لماند.


لای ئاگۆستین، كۆیله‌ نابێ ناڕه‌زایه‌تی هه‌بێ له‌ كۆیله‌تی خۆی و ئه‌ویش به‌ یه‌كسانی ده‌زانی، چوونكو لای وابوو كه‌سی كۆیله‌ تاوانی «یه‌كه‌م تاوان» ده‌داته‌وه‌، واته‌ تاوانی ئه‌و هه‌ڵه‌ی كه‌ هاتووه‌ته‌ سه‌رگۆی زه‌وی. هه‌روه‌ها ئاگۆستین لای وابوو حاكم یان پاشا ده‌بێ مه‌سیحی بێت و یاسا و رێساكانی خودا بزانێ. لای ئاگۆستین ئاسایش له‌ هه‌موو شتێ گرنگتر بوو، هه‌موو په‌یوه‌ندی هاوكێشه‌كانی جیهانیشی به‌ دیاریكراو و جه‌بری ده‌زانی، كه‌سیش بۆی نه‌بوو ناڕه‌زایه‌تی له‌ به‌رانبه‌ر ده‌سه‌لاَتدا نیشان بدات. له‌ راستیدا ئاگۆستین، له‌باری بنه‌مای فیكرییه‌وه‌، رێچكه‌كه‌ی بۆ ئه‌فلاتون ده‌گه‌ڕایه‌وه‌، له‌به‌رئه‌وه‌ی  هه‌موو شتێكی ئه‌م جیهانه‌ی گررێ ده‌دا به‌ گه‌یشتن به‌ حه‌قیقه‌ت له‌ جیهانێكی تردا. به‌لاَم به‌گشتی جیاوازی نێوان شاری خودا و شاری زه‌وی، لای ئاگۆستین رێگه‌ی خۆشكرد تا وه‌كوو دواتر و له‌ سه‌ده‌كانی داهاتوویدا، سێكۆلاریزم له‌ سه‌ربنه‌مایه‌كی فیكری كۆنه‌وه‌ تیۆریزه‌ بكرێت.

سه‌رده‌می روَمییه‌كان: بونیادنانی سیستمی كۆماری و هاوسه‌نگی دامه‌زراوه‌كان

هه‌ر وه‌كوو هه‌مووان ئاگادارن مێژووی مرۆڤایه‌تی له‌ سه‌ره‌تای دامه‌زراندنییه‌وه‌ تا وه‌كوو ئه‌مڕۆكه‌ پڕه‌ له‌ شه‌ڕ و پێكدادانی ئێمپراتوریی و ده‌وڵه‌ته‌كان له‌گه‌ڵ یه‌كتر، ئاكامی زۆربه‌ی ئه‌م شه‌ڕانه‌ خاپور بوونی وڵات، شارستانییه‌ت و نائۆمێدی و ماڵوێرانی بووه‌، به‌ڵام ئه‌گه‌ر بڕوانینه‌ ره‌وتی ڕووداوه‌كان، هه‌ندێ جار ئه‌م شه‌ڕانه‌ ته‌نیا ئاكامی خاپوور بوون نه‌بووه‌، به‌ڵكوو سه‌ره‌تایه‌ك بووه‌ بۆ وه‌دیهاتن و سه‌رهه‌ڵدانی بیرو سیسته‌مگه‌لێكی نوێتر، ئه‌مه‌ش ته‌نیا له‌ رێگای داسه‌پاندنی ده‌سه‌ڵاتی لایه‌نی براوه‌ نه‌هاتووه‌ته‌دی به‌ڵكو زۆرجار دانووستان یان تێكهه‌ڵكێشی نێوان نه‌زمی وڵاتی براوه‌ له‌گه‌ڵ فیكر یان ئه‌زموونی وڵاتانی دۆڕاو بووه‌.

سه‌ركه‌وتنی ئێمپراتوری روم به‌ سه‌ر یوناندا ئه‌م راستییه‌ ده‌سه‌لمێنێ كه‌ له‌م وتاره‌دا هه‌وڵ ئه‌ده‌ین بیخه‌ینه‌ به‌رتاوتوێكردن كه‌ چۆن له‌ ئاكامی شه‌ڕو داگیركاریی رومییه‌كاندا، هزرو سیسته‌مێكی نوێی حكومه‌تی خه‌مڵێندرا. مێژووی یونان سێ خولی سه‌ره‌كی تێپه‌ڕاندوه‌، یه‌كه‌میان سه‌رده‌می ده‌وڵه‌ت شاره‌كان كه‌ ئازادی و بێ نه‌زمی له‌ تایبه‌تمه‌ندییه‌ سه‌ركییه‌كانی بووه‌، ئه‌م سه‌رده‌مه‌ به‌ دوای هێرشی فیلیپ و ئه‌سكه‌نده‌ری مه‌قدونی كۆتایی پێهات و دوایین فیلسوفی سیاسی ئه‌م سه‌رده‌مه‌ش ئه‌ره‌ستو بوو. سه‌رده‌می دووهه‌م هاوكاته‌ له‌گه‌ڵ زاڵبونی ئه‌سكه‌نده‌ر به‌سه‌ر یونان، تاوه‌كو لكاندنی میسر به‌ ئێمپراتوری روَم كه‌ به‌ سه‌رده‌می هێلێنیزم ناوبانگی ده‌ركردووه‌.


سه‌رده‌می سێهه‌م هاوكاته‌ له‌گه‌ڵ ده‌سه‌ڵاتی ئێمپراتوری رومییه‌كاندا تایبه‌تمه‌ندی ئه‌م سه‌رده‌مه‌ش كۆیله‌تی و نه‌زم بوو كه‌ دوای هێرشی نه‌ته‌وه‌كانی ئوروپای ناوه‌ندی و باكوور له‌ ساڵی ٤١٠ی زاینی كۆتایی به‌م سه‌رده‌مه‌ش هات.
شكست هێنانی ده‌وڵه‌ت شاره‌كان و هێرشی ئه‌سكه‌نده‌ر وایكرد كه‌ هه‌یمه‌نه‌ی نائۆمێدی و شكست، هه‌موو كۆمه‌ڵگای یونان دابگرێ به‌ جۆرێكه‌ له‌ كۆتاییدا به‌ جێگه‌ی فه‌لسه‌فه‌ی ئه‌فلاتون و ئه‌ره‌ستو، كۆمه‌ڵێ بیروباوه‌ڕ په‌ره‌ی سه‌ند كه‌ بانگه‌شه‌یان بۆ ڕابواردن، سه‌رخۆشی و خۆبواردن له‌ كۆمه‌ڵگا ده‌كرد تاوه‌كوو شكست و بیره‌وه‌رییه‌ تاڵه‌كانی شه‌ڕ له‌ بیری خه‌ڵك به‌رنه‌وه‌و ساڕێژی برینه‌كانیان بكه‌ن. هه‌ربۆیه‌ چه‌ند قوتابخانه‌ی فیكریی له‌م په‌یوه‌نده‌دا وه‌كو ئیپیكوری، كه‌لبی و ره‌واقییه‌كان یان «ئێستائكیزم»  په‌ره‌ی سه‌ند. ئه‌م چه‌ند قوتابخانه‌یه‌ جیاواز له‌ ناكۆكییاكانیان له‌سه‌ر یه‌ك شت كۆك بوون كه‌ له‌  ئاكامه‌كانی قورسایی شكستی یونانییه‌كان له‌ سپای ئه‌سكه‌نده‌ر كه‌م بكه‌نه‌وه‌ و دیسانه‌وه‌ ئۆمێد بگه‌ڕێننه‌وه‌ بۆ كۆمه‌ڵگای یونان. له‌ ساڵی ١٦٧ پێش زایین، رومییه‌كان توانیان سپای مه‌قدونییه‌كان شكست بده‌ن و یونان بخه‌نه‌ ژێر ده‌سه‌ڵاتی خۆیانه‌وه‌، هه‌رچه‌ند رومییه‌كان له‌باری سه‌ربازییه‌وه‌ به‌هێز بوون به‌ڵام له‌ باری فیكری و فه‌لسه‌فییه‌وه‌ نه‌یانده‌توانی خۆیان بده‌ن له‌ قه‌ره‌ی یونانییه‌كان، هه‌ر به‌م بۆنه‌شه‌وه‌ رومییه‌كان هه‌وڵیاندا له‌ ئه‌زموونی یونانییه‌كان كه‌ڵك وه‌ربگرن به‌ڵام ئێمپراتوری روَم زۆر به‌رینتر بوو له‌ ده‌وڵه‌ت شاره‌كانی یونان و به‌ یاساو رێساكانی ئه‌وان نه‌یانده‌توانی ئێمپراتورییه‌كه‌یان به‌رێوه‌به‌رن. كه‌وابوو هه‌وڵیاندا به‌شێك له‌ بیروبڕواو ئه‌زموونی ئه‌وان  له‌گه‌ڵ هه‌لومه‌رجی كۆمه‌ڵگای خۆیان تێكهه‌ڵكێش بكه‌ن.


لێكدانه‌وه‌ی هزری سیاسی یونان گرێدراوی كۆمه‌ڵگایه‌كی بچوك و لێكئاڵاوی یونان بوو كه‌ تایبه‌تمه‌ندییه‌كه‌ی بریتی بوو له‌ كۆمه‌ڵگایه‌ك كه‌ بیره‌وه‌ری و ئۆستوره‌گه‌لێكی هاوبه‌شیان هه‌بوو، هه‌روه‌ها هۆكاره‌كانی یه‌كڕیزیی و یه‌كیه‌تی كۆمه‌ڵگای یونانیش سنوردار بوو. له‌ سه‌رده‌می ده‌وڵه‌ت شاری یوناندا، تاك خۆی له‌ گروپ جیا نه‌ده‌كرده‌وه‌، هیچ جیاوازیێه‌ك له‌ نێوان پانتایی گشتی و تاكه‌كه‌سیدا نه‌بوو، هه‌ر یونانییه‌كی ئه‌ندامی ده‌وڵه‌ت شار، دوو حاڵه‌ت زۆرتر له‌ رێگه‌ی دا نه‌بوو، كاتێك یاسای ده‌وڵه‌ت له‌گه‌ڵ به‌رزترین به‌هاكانی مرۆڤ ده‌گونجا، پانتایی تاكه‌كه‌سی و  سیاسی لێكگرێده‌دران  و بۆ یه‌ك سه‌رچاوه‌ ده‌گه‌ڕانه‌وه‌، ئه‌ویش ده‌وڵه‌ت شار بوو. له‌م حاڵه‌ته‌دا یاسای شار له‌گه‌ڵ یاسای سرووشتیدا هاوته‌ریب ده‌بوون. حاڵه‌تی دووهه‌م ئه‌وه‌بوو كه‌ یاسای ده‌وڵه‌ت شار له‌گه‌ڵ به‌رزترین پێوه‌ری  ژیان و یاسای سروشتی هاوته‌ریب نه‌بوایه‌، تاك له‌هه‌رچه‌شنه‌ پاڵپشتییه‌ك بێبه‌ش ده‌بوو كه‌ له‌ ئاكامدا گێژاوێك له‌ نێوان یاسای شارو یاسای سرووشتی له‌ لایه‌ك و تاك و گروپ له‌ لایه‌كی تر ساز ده‌بوو. به‌ پێی بنه‌ماكانی هزری سیاسی، سه‌رده‌می ده‌وڵه‌ت شاره‌كان، مرۆڤ  ته‌نیا له‌ كۆمه‌ڵگادا ده‌یتوانی بگات به‌ لوتكه‌ی خۆی و ده‌وڵه‌ت شار به‌ شوێنێكی گونجاو ده‌زانرا بۆ ده‌رخستنی تواناییه‌كانی مرۆڤ، به‌ڵام روَم، ناوه‌ندی ئێمپراتورێیه‌كی زۆر به‌رین و گه‌وره‌ بوو كه‌ پێكهاته‌ی دانیشتوانه‌كه‌ی هاوشێوه‌ نه‌بوو، له‌م كۆمه‌ڵگایه‌شدا باس و خواستی تاك هاته‌ ئاراوه‌و گرنگی ئازادی تاك تا راده‌یه‌ك خۆی نواند. هه‌ر ئه‌م گرنگیدانه‌ به‌ تاك له‌ روَم وایكرد تا دواتر له‌ سه‌ده‌ی ١٥،١٦دا ببێ به‌ به‌ردی بناغه‌ی تاك یان سوژه‌یه‌كی سه‌ربه‌خۆ كه‌ خۆی چاره‌نووسی دیاری ده‌كات.


له‌ ئێمپراتوری روَم به‌ پێچه‌وانه‌ی یونانییه‌كان كه‌ ده‌یانگوت به‌خته‌وه‌ری و كامه‌رانی تاك گرێدراوه‌ به‌ كۆمه‌ڵه‌وه‌، رومییه‌كان لایان وابوو كامه‌رانی گرێدراوی تاكه‌و ده‌چێته‌ چوارچێوه‌ی پانتای تایبه‌ته‌وه‌. له‌ راستیدا  له‌م سه‌رده‌مه‌دا دوو پرسی ئازادی تاكو پاوانكردن له‌ به‌رانبه‌ر یه‌كدا بوون به‌م واتایه‌ كه‌ له‌ كۆمه‌ڵگایه‌كی داخراودا، پاوانكردن و كۆیله‌تی به‌ ئاسانی له‌ لایه‌ن خه‌ڵكه‌وه‌ قه‌بوڵ ده‌كرێ، به‌ڵام له‌ كۆمه‌ڵگایه‌كی كراوه‌دا پاوانكردن و كۆیله‌تی ده‌كه‌وێته‌ ژێر پرسیار و ناڕه‌زایه‌تی لێ ده‌كه‌وێته‌وه‌. له‌ لای رومییه‌كان حه‌قیقه‌ت رێژه‌ییه‌ و هه‌ركه‌سێ هه‌ڵگری حه‌قیقه‌تێكه‌، هه‌ر بۆیه‌ له‌م سه‌رده‌مه‌دا قوتابخانه‌گه‌لێكی فیكری وه‌كوو ره‌واقییه‌كان، كه‌لبییه‌كان وهتد به‌ ناوه‌ڕۆكی بێزاری له‌ تێكه‌ڵ بوون به‌ كۆمه‌ڵگا و هه‌ڵبژاردنی ژیانێكی ته‌نیا هاوڕێ له‌گه‌ڵ هه‌ستێكی عارفانه‌دا سه‌ریهه‌ڵدا. به‌م پێیه‌ كاتێ مرۆڤ وه‌كوو بوونه‌وه‌رێكی ته‌نیا و ناكۆمه‌ڵایه‌تی پێناسه‌ ده‌كرێو ئیتر پێویستی به‌ یاسا و كۆمه‌ڵگا نییه‌، ئاكامی ئه‌م پێناسه‌یه‌ش ئاڵۆزی و بشێوییه‌، له‌وه‌ها هه‌ل ومه‌رجێكدا بوو كه‌ چه‌مكگه‌لێك وه‌ك «دۆخی گشتی» و «دۆخی مه‌ده‌نی» پێناسه‌ ده‌كرێ.
كاتێ گرنگی ده‌درێ به‌ تاك، یانی وا باشتره‌ كه‌ له‌ دۆخی كۆمه‌ڵایه‌تیدا نه‌بین و له‌هه‌لومه‌رجی پێش به‌دیهاتنی  كۆمه‌ڵگایه‌كی سیاسیدا بین به‌ڵام له‌ رێگای په‌یمانێكه‌وه‌ دۆخی مه‌ده‌نی دێته‌ دی، له‌م په‌یمانه‌دا هه‌ركه‌سێ تا ڕاده‌یه‌ك ویسته‌كانی ده‌سته‌به‌ر ده‌بێ، به‌م مانایه‌ كه‌ كه‌متر ده‌كه‌وێته‌ به‌ر هێرشی خه‌ڵك و خۆیشی هێرش ناكاته‌ سه‌ر خه‌ڵك. بۆ به‌دیهاتنی ئه‌م په‌یمانه‌ پێویسته‌ هه‌ر كه‌سێ له‌ به‌شێ له‌ داخوازییه‌كانی خۆی و ئازادییه‌كانی خۆش بێ تا وه‌كوو ئاسایشی هه‌موان ده‌سته‌به‌ر بكرێ. ئه‌م په‌یمانه‌ سێ كۆڵه‌كه‌ی هه‌یه‌ كه‌ بریتییه‌ له‌ : ١. وێناكردنی هه‌لومه‌رجێكی پێش له‌ سیاسی و كۆمه‌ڵایه‌تی نه‌بوون كه‌ پێی ئه‌ڵێن دۆخی سرووشتی. ٢. دۆخی سرووشتی  فۆڕم یان سیسته‌مێكی هه‌بێ. ٣. به‌ستنی په‌یمانێ بۆ دامه‌زراندنی نه‌زمێكی سیاسی كه‌ چاره‌سه‌ركه‌ری په‌یكه‌ری دۆخی سرووشتی بێ و بتوانێ ئه‌و فۆڕمه‌ بنوێنێ. دانانی فۆڕم یان سیسته‌مێ بۆ نه‌زمی كۆمه‌ڵایه‌تی و سازدانی ده‌وڵه‌ت، ده‌گه‌ڕێته‌وه‌ بۆ ئه‌وه‌ی كه‌ ئێمه‌ تا چ ڕاده‌یه‌ك فۆڕم یان سیسته‌مێك له‌ دۆخی سرووشتی وێنا بكه‌ین. هه‌رچێ سرووشتی مرۆڤ به‌ ناپاك و خراپ وێنا بكه‌ین، بارودۆخێكی كۆمه‌ڵایه‌تی ناله‌بار و ئالۆز و ده‌وڵه‌تێكی ره‌ها ده‌خوڵقێنین  به‌ڵام هه‌رچێ سرووشتی مرۆڤ  به‌ چاك  بزانین ده‌وڵه‌تێكی گونجاو به‌ چاوه‌ڕوانییه‌كی كه‌م و كۆمه‌ڵگایه‌كی ئارام ده‌خوڵقێنین. كه‌وابوو فوڕم و پێكهاته‌ی حكومه‌ت په‌یوه‌ندی هه‌یه‌ به‌ چۆنیه‌تی وێنا كردن له‌ سرووشتی مروَڤ.


یه‌كێك له‌ ڕه‌وته‌ فیكرییه‌كانی ئه‌م سه‌رده‌مه‌ ره‌واقییه‌كانن كه‌ كاریگه‌رییه‌كی زۆریان هه‌بووه‌ له‌سه‌ر هزری سیاسی، ره‌واقییه‌كان پیانوابوو مرۆڤه‌كان هه‌موویان ئه‌قڵ و تێگه‌یشتنیشیان له‌ جیهان هه‌یه‌ و پێش له‌وه‌ی كه‌ ئه‌ندامی شارێ یان سیسته‌مێك بن هه‌موویان ئه‌ندامی كۆمه‌ڵگای جیهانین و به‌ ڕوانگه‌یه‌كی پۆزێتیڤه‌وه‌ ده‌ڕواننه‌ جیهان. بیروباوه‌ڕی یاسایه‌كی گشتی بۆ هه‌موو جیهان و باوه‌ڕ به‌ ده‌وڵه‌تێكی جیهانی  رێگای بۆ بیرۆكه‌ی مافی نه‌ته‌وه‌كان له‌ تیۆرییه‌ سیاسی و یاساییه‌كاندا كرده‌وه‌، ئه‌زموون و ئاڵوگۆڕه‌كانی ئێمپراتوری روَم له‌گه‌ڵ ده‌وڵه‌ته‌ دۆڕاوه‌كاندا هۆكاری سه‌ره‌كی سازبوونی ئه‌ م بیرۆكه‌ جیهانییه‌ بوون. ره‌واقییه‌كان سرووشتی هه‌موو كه‌سێكیان به‌ ئازاد و یه‌كسان ده‌زانی و بڕوایان به‌ جیاوازی سرووشتی نه‌بوو، ئه‌وان بڕوایان به‌وه‌ بوو كه‌ بۆ گه‌یشتن به‌ ئامانجه‌ گه‌وره‌كان و یارمه‌تیدانی یه‌كتر ئه‌بێ كۆمه‌ڵگایه‌كی سیاسی پێك بێت. بۆ ئه‌م ئامانجه‌ش ده‌یانگوت له‌ ڕێگه‌ی به‌ستنی په‌یمانێكه‌وه‌ ئه‌م كۆمه‌ڵگا پێك دێت كه‌ ده‌سه‌ڵاتداره‌كه‌ی بۆ دانانی یاسا تا ئه‌و جێگه‌ سه‌ربه‌سته‌ كه‌ یاساكانی، دژایه‌تی و ناكۆكی له‌گه‌ڵ یاسا سرووشتییه‌كاندا نه‌بێ، له‌ ڕاستیدا یاسا سرووشتییه‌كانیان به‌ بنه‌مای یاساكانی تر ده‌زانی. یاسای سروشتی لای یاسازانانی روَمی به‌ مانای یه‌كسان بوونی هه‌مووان له‌ به‌رانبه‌ر یاسا، به‌جێهێنانی به‌ڵێنه‌كان، هه‌ڵسوكه‌وتی یه‌كسانخوازانه‌، پشتگیری له‌ خزم و كه‌س بوو. یاسای سرووشتی، یاسایه‌كی گشتی یان سیسته‌مێكی یه‌كگرتووه‌ له‌ یاسا گشتییه‌كان كه‌ به‌سه‌ر هه‌موو بونه‌وه‌ره‌كاندا ده‌چه‌سپێ و هه‌موو به‌شه‌كانی جیهان له‌م یاسایه‌ پێڕه‌وه‌ی ده‌كه‌ن. شته‌ بێگیانه‌كان به‌ پێی پێویست، ئاژه‌ڵه‌كان به‌ پێی غه‌ریزه‌ و مرۆڤ به‌ پێی ئه‌قڵ له‌ به‌رامبه‌ر ئه‌م یاسادا ملكه‌چن. ئه‌قڵی مرۆڤ توانایی تێگه‌یشتن له‌م یاسایه‌یان هه‌یه‌.


قوتابخانه‌ی ره‌واقییه‌كان كاریگه‌ری زۆری هه‌بوو له‌سه‌ر پێكهاتنی مۆدێلی حكومه‌تی روَم كه‌ دروشمه‌كه‌ی، خێری فراوان بۆ هه‌مووان و پشتبه‌ستوو به‌ خه‌ڵك بوو. رێچكه‌ی ئه‌م قوتابخانه‌ فیكرییه‌  كه‌ زۆرتر «سیسێرۆ» داهێنه‌ری بوو ئاكامه‌كه‌ی بوبه‌ كۆماری روَم ، ئه‌م كۆماره‌ سێ لایه‌نی سه‌ره‌كی هه‌بوو كه‌ بریتی بووله‌: ١. ئێمپراتور یان پاشا ٢. ئه‌نجومه‌نی «سێنات» یان پیران كه‌ له‌ ئاریستۆكراته‌كان یان ده‌وڵه‌مه‌ندو خاوه‌ن زه‌مینه‌كان پێك ده‌هات ٣. ئه‌نجومه‌نی خه‌ڵك كه‌ له‌ نوێنه‌رانی هه‌موو خه‌ڵك پێك ده‌هات.له‌ راستیدا روَمییه‌كان داهێنه‌ری یاسا بوون و بۆ یه‌كه‌م جار یاسایان به‌تایبه‌ت له‌ بونیادی حكومه‌تیدا به‌ شارستانییه‌ت به‌خشی. به‌ ده‌ربڕێنێكیتر روَمییه‌كان بۆ یه‌كه‌م جار به‌دیهێنه‌ری هاوسه‌نگی بوون له‌ دامه‌زراوه‌ حكومه‌تییه‌كاندا.


یه‌كێك له‌ مێژونووسانو تیوَری داڕێژه‌رانی روَم واته‌ « پۆلی بیۆس» هه‌وڵیدا تاوه‌كوو هۆكاری زلهێزبوونی كۆماری روَم تاوتوێ بكات، به‌ڕای ئه‌و یه‌كێك له‌ هۆكاره‌ سه‌ره‌كییه‌كانی گه‌شه‌كردنی روَم دامه‌زراندنی سیسته‌می هاوسه‌نگیی دامه‌زراوه‌ حكومه‌تییه‌كان بوو. پۆلێنبه‌ندی بیۆس له‌ سیسته‌مه‌ حكومه‌تییه‌كان هاوشێوه‌ی دابه‌شكارییه‌كه‌ی یونانییه‌كان بوو به‌ڵام پێی وابوو هه‌مووی ئه‌و سیسته‌مانه‌ به‌ هۆی په‌ره‌سه‌ندن و سه‌رهه‌ڵدانی كێشه‌ ناوه‌كییه‌كانیان له‌ ناوده‌چن به‌ڵام لای وابوو چونكوو سیسته‌می حكومه‌تی روم تێكه‌ڵه‌ و هاوسه‌نگی له‌ نێوان دامه‌زراوه‌ حكومه‌تییه‌كاندا هه‌یه‌ به‌رده‌وام و راوه‌ستاو ده‌بێ.

كه‌وابوو روَمییه‌كان توانییان به‌ كه‌ڵك وه‌رگرتن له‌ ئه‌زموونی یونانییه‌كان و له‌به‌رچاو گرتنی بارودۆخی كۆمه‌ڵگای خۆیان شێوازێ له‌ سیسته‌می حكومه‌تیان سازكرد كه‌ بۆ هه‌تاهه‌تایه‌ له‌ مێژووی هزری سیاسیدا ده‌مێنێته‌وه‌.